۱- تغییر نگرش
برای هر تغییری ابتدا باید تغییر نگرش را در دستور کارمان قرار دهیم. تا زمانیکه نگرش و دیدگاه ما برای جهش تولید مناسب نباشد اهداف به نتیجه نخواهد رسید.
تجربه بنده گواه این مطلب است که این تصمیمات و رفتارها و این مدیران فعلی و تکنولوژیها ما را به جهش تولید نمیرسانند و تقریبا گذشته ۴۰ ساله اقتصاد کشور همین مطلب را اثبات میکند اما این به آن معنا نیست که امکان جهش وجود ندارد، مدیران ما با الگو گرفتن از شخصیتهای علمی و اقتصادی و مدیران سایر کشورهای موفق باید برای رسیدن به هدف، تغییر نگرش بدهند اما در چه؟
۱-۱- تغییر نگرش در انتخاب و انتصاب مدیران (شامل دولت، بخشخصوصی و بخش عمومی): بخشی از صنایع ما تعطیل است و بخشی دیگر با میانگین حدود ۵۰ درصد و بخش کوچکی هم با تمام ظرفیت فعالیت میکنند.
یعنی مدیریت، مسوول بهرهوری یا عدم بهرهوری است. اگر مدیر ناتوان باشد نتیجهاش کاهش تولید و فروش است وتشخیص نیازها که اگر درست بررسی و انجام نشود نتایج ناامیدکنندهای خواهد داشت که در حال حاضر کشور مبتلا به آن است.
حزب، قومیت، سیاست و منفعتگرایی بهجای شایستهسالاری، عدم پرورش مدیران در سطح محلی، منطقهای، ملی و بینالمللی، محسوب نکردن مدیر بهعنوان دارایی در صورتهای مالی شرکتها و سازمانها و حتی وزارتخانهها و عدم تناسب حقوق و مزایای مدیران موفق و ناموفق (مدیری که به اندازه یک راننده اروپایی دستمزد میگیرد مگر اینکه ایثارگر باشد و بهندرت پیدا میشود) چگونه جهش تولید شکل میگیرد.
۲-۱- تغییر نگرش و تجدیدنظر در روابط بینالملل
۳-۱- احیای اعتماد ملی و بینالمللی برای کالاهای ایرانی
۴-۱- تغییر نگاه به سرمایهگذار و ثروتمند
۵-۱- تغییر نگرش در ارائه مشوقهای اقتصادی و مالی
۶-۱- تغییر نگرش نظام مالیاتی، تامین اجتماعی و حاکمیت به تنگناهای اقتصادی و تولیدی و مشوقهای اقتصادی
۷-۱- تغییر نگرش و اعتقاد به قانون بازار بهعنوان ایجادکننده شرایط برابر رقابت برای همه
۸-۱- تغییر نگرش در انتخاب تکنولوژی. تکنولوژیهای نسل ۲ و تقلیدی و کپیبرداری تکنولوژی نسل ۲ کمکی به تولید مستمر نمیکند، باید این فکر تغییر پیدا کند و حداقل از نسل سوم و در بهترین حالت از نسل ۴ استفاده شود.
۹-۱- تغییر نگرش در وضع قوانین و مقررات پیشرو تولید
- ۹۹/۰۹/۱۲